|
سلام بر سادات میرسالاری و سایر بستگان مراسم یکمین سالگرد وفات شادروان مرحوم مغفور حاج سید ابراهیم میرسالاری در تاریخ پنج شنبه 1393/1/21 به صرف شام در روستای بردخیمه منعقد می گردد . تشریف فرمایی شما موجب خرسندی ماست .
از طرف خانواده و بستگان آن مرحوم

|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: جمعه 20 / 1 / 1398برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
پیرامون علم انساب- گفتگو با مدیر پژوهشکده انساب سادات
منبع خبر: www.hawzahnews.com
س: ضمن تعریف علم انساب، پیرامون جایگاه نسب شناسی سادات در سیره و روایات حضرات معصومین علیهم السلام توضیح دهید؟ به طور کلی، موضوع علم انساب از تعیین نسب مردم و روش های بررسی و تحقیق آن سخن می گوید و غرض آن، پیشگیری از خطا در تعیین نسب اشخاص است و چون علم انساب، مبنای شرعی، عرفی و اجتماعی بعضی از مسایل مهم می باشد، لذا از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام روایات متعدد و سفارشات بسیاری در مورد اهمیت پرداختن به علم نسب شناسی وجود دارد که من به چند روایت اشاره می کنم؛ رسول گرامی اسلام می فرمایند: «تعلموا من انسابکم ما تصلون ارحامکم». پیامبر گرامی اسلام در این روایت به فراگیری نسب شناسی تأکید می فرمایند و آن را منشأ صله ارحام می دانند. شیخ طوسی هم در کتاب حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی رجایی، مسؤول پژوهشکده انساب سادات در مصاحبه با هفته نامه افق حوزه، ضمن تعریف علم انساب به تبیین و تشریح «امالی» به اسناد خود از امام رضا علیه السلام از پدران معصوم خود از رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله روایت نموده که آن حضرت فرمودند : « کل نسب و صهر منقطع یوم القیامه سترا من اللّه علیه الانسبی و سببی » ؛ یعنی تمام نسل ها تا دامنه قیامت قطع می شوند، مگر نسل پربرکت ایشان تا روز قیامت ماندگار است؛ در اهمیت نسب شناسی، با مراجعه به سیره ائمه اطهار علیهم السلام می بینیم، که حضرت علی علیه السلام پس از شهادت همسر گرامی شان، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در انتخاب همسر، به برادرشان عقیل، که از نسب شناسان زمان خود بوده، می فرمایند: همسری برای من انتخاب کن که از خاندان های شریف و از شجاعان عرب باشند و عقیل پس از بررسی های لازم، بانوی مجلله و مکرمه، یعنی حضرت ام البنین سلام اللّه علیها را پیشنهاد می دهد و از همین خانم، فرزند بزرگواری مانند حضرت ابوالفضل العباس و برادران گرامیشان به دنیا آمدند.
س) سیر تاریخی پیدایش و تطور علم انساب از صدر اسلام تاکنون را بیان بفرمایید. قبل از پیامبر گرامی نسب شناسی در میان اعراب برای شناخت قبایل رایج بود، ولی در زمان صدر اسلام و پس از آن، با افزایش ذریه پیامبر و اهمیت ویژه این خاندان، نسب شناسی خانواده پیامبر اهمیت خاصی برخوردار شد. اولین کسی که در علم انساب سادات، کتاب نوشت، یحیی نسابه، فرزند حسن بن جعفر بن عبیداللّه اعرج ابن حسین اصغر ابن امام زین العابدین علیه السلام بود که سلسله خاندان اهل بیت از آغاز تا زمان خود را ثبت کرد.
س) ذریه سادات حسنی، از نوادگان کدام امام بزرگوار می باشند؟ ذریه سادات حسنی از دو فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام، یعنی حسن بن حسن (حسن مثنی) و زید بن حسن هستند. حسن مثنی، داماد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند که از همسرش (حضرت فاطمه بنت حسین) سه فرزند به نام های: عبداللّه محض، ابراهیم غمر و حسن مثلث داشته از اینها دارای نسل می باشند و هم چنین از دو فرزند دیگرش به نام های داوود و جعفر نیز نسل دارد. زیدبن حسن، که فرزند دوم امام حسن مجتبی می باشد از طریق یکی از فرزندانش به نام حسن امیر ادامه نسل یافت و نسل حسن امیر نیز از طریق شش فرزندش به نام های: قاسم، علی، اسماعیل، ابراهیم، اسحاق و زید تداوم یافت که از هر کدام از این شش فرزند، نسل های فراوان به وجود آمده است. به موازات سادات حسنی، سادات حسینی قرار دارند که به طور کامل از نسل حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشند. امام زین العابدین شش فرزند به نام های: «زید، عبداللّه باهر، عمراشرف، حسین اصغر، علی اصغر و محمدباقر» داشته که اکنون از این شش فرزند بزرگوار، نسل های گسترش یافته ای وجود دارند؛ زید شهید، که از سه فرزندش به نام های: «حسین، عیسی و محمد» نسل های فراوانی دارد؛ عبداللّه باهر برادر تنی امام محمد باقر علیه السلام است؛ حسین اصغر که از دو فرزندنش به نام های «عبیداللّه اعرج و حسن»، نسل های بسیار فراوانی دارد. نسل امام محمدباقر علیه السلام نیز کلیه سادات «صادقی، موسوی، رضوی و نقوی» می باشند. در مراحلی از تاریخ شاهدیم که سادات بر ضد حکومت های وقت قیام می کنند؛ برای مثال، در زمان منصور دوانقی عباسی، سادات حسنی هم چون محمد نفس زکیه (فرزند عبداللّه محض) در مدینه و برادرش ابراهیم باخمرا در بصره قیام می کنند که بعضی از این قیام ها به شکست منجر می شود و در نتیجه، رهبران این قیام به سرزمین های دیگر رفته و در آن سرزمین ها سلسله ای را تشکیل می دهند؛ مثلا ادریس بن عبداللّه محض، پس از شکست قیام حسین شهید فخ به مغرب می رود و در آن جا سلسله حکومت ادراسه را تشکیل می دهد و نسل فراوانی در آن سرزمین از همین ادریس به وجود می آید و برادر دیگرش، یحیی به دیلم و طبرستان می رود و در شمال ایران ذریه سادات را مستقر می سازد که امروزه نسل فراوانی از سادات، در آن سرزمین می باشد. در اوایل غیبت صغری، طبق توافقاتی که میان حکام وقت و بزرگان سادات شد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه ها انجامید. در این دارالنقابه ها، نقیب النقابی از طرف حکومت مرکزی تعین می شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می کرد. در این دارالنقابه ها، پرونده های خاصی برای سادات با عنوان «جریده» ثبت می شد. این دارالنقابه ها که تا اواسط دوره حکومت صفویه وجود داشت، بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه این دارالنقابه ها از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هر چند این دارالنقابه ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد. علمای بزرگ نسب شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند. س) پیرامون خدمات نسابه های معروف هم چون آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره در بازسازی و احیای این دانش هم توضیحاتی را بیان کنید. علما در طول تاریخ با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده اند، بانی اقدامات مهمی برای سادات شده اند و با زحمات فراوانی که کشیده اند، این علم را در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاس داری نموده اند و کتاب های فراوانی هم در این زمینه تألیف کرده و با تشکیل مراکزی درصدد حفظ سلسله نسب سادات برآمده اند، و اگر اکنون می بینید که اکثر سادات، شرح حال کاملی از نسب خود دارند، مدیون همین تلاش های علماست. مرحوم آیت اللّه العظمی مرعشی نجفی هم، که سال ها در خدمت ایشان بودم، مقام ویژه ای در این زمینه داشتند؛ ایشان این علم را بازسازی و احیا نمودند، کتاب های خطی فراوان و ارزش مندی در این باره از کشورهای مختلف جهان جمع آوری و برای استفاده همگان، اکثر آنها را چاپ و منتشر کردند. ایشان همین طور کتاب های ارزش مندی مانند «مشجرات آل الرسول» را با قلم خودشان نوشتند و تعلیقات فراوانی هم بر کتاب «عمده الطالب» زده اند، که اکنون در پنج جلد آماده چاپ می باشد و در واقع با جمع آوری مهم ترین مصادر و منابع نسب شناسی که حدود چهل جلد آن فعلاً به چاپ رسیده، حیاتی دوباره به این علم بخشیدند.
س) علم نسب شناسی چه ارتباطی با علم فقه دارد؟ فقه اسلامی برای سادات، احکام ویژه ای دارد؛ برای مثال، در فقه داریم که صدقات واجب (مانند زکات فطره) غیر سیدها بر سادات حرام است و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها در هنگام ورود به شهر کوفه، وقتی دیدند که خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، مورد ترحّم کوفیان قرار گرفته اند و کوفیان به کودکان آنها خرما و… می دهند، آن چیزها را از دست آنها گرفتند و به کوفیان برگرداندند و فرمودند: «الصدقه علینا محرمه». در مسئله عادت زنانه نیز که فقهای عظام فرموده اند: زن قرشیه (یعنی سیده) تا شصت سال عادت ماهانه حساب می کند، ولی زن غیرقریشه (یعنی غیر سیده) تا پنجاه سال عادت ماهانه حساب می کند، شناختن سادات و جایگاه علم نسب شناسی آشکار می گردد؛ هر چند این دو مسئله مورد اختلاف فقها بوده و جای بحث دارد. هم چنین در مسئله سیادت از طرف مادر هم که بین سیدمرتضی و سایر فقها اختلاف است، مشهور فقها گفته اند: سید بر کسی اطلاق می شود که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام منتهی گردد، ولی کسی که فقط از طرف مادر به یکی از ائمه معصومین برسد، سید معنوی است و احکام فقهی سیادت بر او اجرا نمی شود.
س) نسب شناسی چه رابطه ای با بازشناسی و بازیابی جایگاه اجتماعی سادات دارد؟ از آنجا که سادات از زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام، طبق دستورات ایشان از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، ضرورت داشت که در جامعه هم از دیگران تشخیص داده شوند و این موارد نیازمند علم نسب شناسی بود. البته ضرورت تمییز سادات در جامعه، سابقه تاریخی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنم: ۱) پوشیدن عمامه سیاه برای عالمان سید و پوشیدن شال سبز برای عوامان آنها؛ چنان چه در روایات داریم که پیامبر اکرم در روز عیدغدیر، عمامه سیاه بر سر مبارک حضرت علی گذاشته اند و هم چنین در روایات آمده است: هنگامی که پیامبر اکرم حضرت علی را به غزوات و جنگ ها می فرستادند، عمامه سیاه بر سر مبارک آن حضرت می گذاشتند. ۲) وجوب احترام به سادات و اکرام آنها که اکرام و تعظیم سادات، در واقع اکرام و تعظیم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و خاندان عصمت علیهم السلام است. ۳) قیام (بلندشدن) برای سادات در مجالس، چنان چه از پیامبر روایت شده: « لایقوم أحدٌ لأحد الا للحسن و الحسین و ذریتها » ۴) برگزاری مراسم عیدغدیر، که کلیه طبقات و اقشار مردم در چنین روزی به خانه سادات می روند و نسبت به سادات، ابراز محبت و خرسندی می کنند. نسبت به جایگاه اجتماعی سادات، موارد فراوانی وجود دارد، که به همین چند مورد بسنده می کنم. س) نسب شناسان با چه شیوه هایی کار می کنند؟ از زمانی که نسب شناسی پا گرفت، نسب شناسان به روش های مختلفی عمل می کردند؛ بعضی نسابه ها با سفر به اماکن مختلف و برخورد با خاندان سادات، در صدد جمع آوری انساب آنها می شدند، بعضی هم در محدوده جغرافیایی خودشان به جمع آوری و مطالعه انساب قناعت می کردند، بعضی ها نیز با استفاده از آثار دیگران، به تدوین علم الانساب می پرداختند، بعضی دیگر از نسب شناسان هم با تأسیس مرکزی، هم چون دارالنقابه به جمع آوری و تدوین انساب سادات می پرداختند و بعضی ها با استفاده از منابع حدیثی، رجالی، تاریخ و تراجم، انساب سادات را استخراج و تدوین می نمودند و هر نسابه، شیوه خاصی را ابداع می نموده و بدان عمل می کرده است. در هر کشوری هم طبق شیوه خودشان عمل می کردند و روشی که در بعضی بلاد عمل می شد، با شیوه های دیگر تفاوت داشت و این اختلاف در روش ها باعث شده که ما به قالب ریزی یک شیوه همگانی دست بزنیم. برای همین نیز در مجموعه ای به نام «الموسوعه النسبیه»، سعی کردیم نظر نهایی هر نسب شناس را مدنظر قرار دهیم و همه آنها را در یک جا گردآوری کنیم، تا مجموعه این روش ها برای همه نسب شناسان قابل استفاده شود.
س) در اصطلاح به چه کسانی امامزاده می گویند؟ در لغت، به فرزندان بلافصل ائمه معصومین علیهم السلام اطلاق می شود و در اصطلاح و عرف، به هر سیدی که از نسل یکی از ائمه اطهار علیهم السلام باشد اطلاق می گردد، اما مجاز نیستیم هر سیدی که از دنیا رفت، قبرش را به عنوان امامزاده قرار دهیم، بلکه آن دسته از سادات را می توانیم امامزاده بدانیم که در زمان حیاتشان، از جایگاه اجتماعی، اخلاقی و معنوی والایی برخوردار بودند. ما می بینیم بعضی از امامزادگان، مورد عنایت بسیار خاص اهل بیت قرار داشته اند؛ مثلاً حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها، فرزند بلافصل حضرت امام موسی کاظم علیه السلام یکی از این ها می باشد که برادر گرامی شان، حضرت امام رضا علیه السلام در مورد ایشان می فرمایند: هر کسی که «عارفاً بحقه»، مقبره او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. یا حضرت امام هادی علیه السلام در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی که با چند فاصله به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد می فرمایند: «هر کس قبر او را زیارت کند، مانند آن است که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است». امامزاده هایی در ایران و دیگر کشورها وجود دارند که از اعتبار شایانی برخوردار می باشند. مانند امامزاده احمد بن موسی الکاظم (معروف به شاه چراغ) در شیراز، امامزاده علی بن محمدباقر در اردهال کاشان و دیگر امامزاده هایی که قدمت تاریخی دارند و سالیان سال، مرکزی برای برگزاری مراسم دینی و توسلات معنوی مردم بوده اند، مورد تأیید هستند، هر چند شجره نامه معتبری نداشته باشند. البته متأسفانه قریب به نوددرصد این امامزادگان، در عین آن که مورد تأیید و احترام می باشند، به علل گوناگون فاقد شجره نامه اند و تهیه شجرنامه برای آنها غیرممکن می باشد. رخداد تأسف بار دیگری که در همین اواخر به وجود آمده، این است که اشخاص غیروارد، با همکاری بعضی از مراکز، اقدام به تهیه شجره نامه های جعلی و غیرواقعی برای این امامزادگان نموده اند که به هیچ عنوان مورد تأیید نمی باشند و به صورت ناآگاهانه، سبب بسیاری از مشکلات و زیر سؤال رفتن اصل این امامزاده ها می شوند؛ لذا من در همین جا از مسؤولان مربوطه درخواست می کنم، به این امر مهم اهتمام خاصی بورزند و نظارت صحیحی بر روند شناسایی و معرفی واقعی این اماکن داشته باشند.
س) روش های احراز سیادت چگونه است؟ چنان چه پیش از این عرض کردم، در اصطلاح شرع و ضوابط علم انساب، سید به کسی می گویند که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین برسد. برای احراز این سیادت، سه راه شرعی و معتبر داریم که این گونه اند: ۱ اشتهار (صدها ساله) یک خاندان به سیادت، به گونه ای که همه اهل محل، این خاندان را از دیرزمان به سیادت بشناسند و به سیادتشان اعتراف کنند؛ ۲ شهادت دو عادل آگاه، که در اصطلاح آن را بینه شرعی می گویند؛ یعنی چنان چه دو نفر عادل، مورد اعتماد و آگاه به مسایل نسب شناسی به سیادت کسی شهادت دهند، شرعاً مورد قبول است. ۳ وجود اسناد و مدارک بسیار معتبر در خاندان، که بر سیادت این خاندان دلالت کنند و این اسناد عبارت اند از: الف: شجره نامه معتبر که به تأیید علمای نسب شناس رسیده باشد؛ ب: اسناد سیادت که در قدیم سراغ بزرگ محل، کدخدای محل و آقای محل می رفتند و آن شخص هم از روی شناختی که با این خاندان داشت، سندی مبنی بر سیادت این خاندان می نوشت و به آنها می داد؛ ج: وجود وقف نامه ها و امثال این گونه اسناد معتبر، که سیادت این خاندان در آنها قید شده باشد. بنابراین، با این سه شیوه، سیادت یک خاندان ثابت می شود و هیچ راه دیگری، برای اثبات سیادت، شرعیت ندارد.
س) برخی از منابع نسب شناسی را جهت استفاده خوانندگان معرفی نمایید. منابع اساسی هر علمی، مهم ترین منبع شناخت آن علم اند و در علم انساب هم منابع مهمی داریم که اصول این علم را معرفی می کنند، که ما نیز شجره نامه های عرضه شده را بر اساس همین منابع ارزش گذاری می کنیم. از کتاب هایی که در این زمینه بسیار مورد توجه هستند و از جامعیت بالایی برخوردارند، یکی کتاب «عمده الطالب» تألیف علامه نسابه ابن عنبه داوودی است. دیگری کتاب «الفخری» تألیف قاضی ازورقانی، «الشجره المبارکه» تألیف فخررازی، «لباب الانساب» تألیف بیهقی، «الاصیلی» تألیف ابن طقطقی، «سراج الانساب» تألیف ابن کیا گیلانی و ده ها کتاب دیگر که به وسیله این جانب تحقیق و نشر یافته اند. البته منابع دیگری، هم چون کتاب «المجدی» و «تهذیب الانساب» عبیدلی و غیره چاپ و منتشر شده اند که مجموع این آثار در حدود چهل عنوان می شوند و برای اولین بار توسط کتابخانه مرحوم آیه الله العظمی مرعشی نجفی قدس سره چاپ و منتشر شده اند. ما هم در نظر داریم، مجموع این کتاب ها را در قالبی نو و در مجموعه ای به نام «الموسوعه النسبیه» گردآوری کنیم، که چند جلدی از آن نیز به چاپ رسیده است.
س) در مورد مجموعه «الموسوعه النسبیه» توضیحات بیشتری بفرمایید. این مجموعه از چند بخش تشکیل شده که بخش اول آن با عنوان «المعقبون من آل ابی طالب» در سه جلد به چاپ رسیده است. جلد اول (از بخش اول) در مورد امام حسن علیه السلام است و جلد دوم و سوم هم در مورد نسل امام حسین علیه السلام می باشند. بخش دوم این مجموعه، «المحدثون من آل ابی طالب» است که این بخش نیز در سه جلد تألیف شده و به چاپ رسیده است و در آن، نسب هر محدث سیدی از زمان ائمه اطهار علیهم السلام تا به امروز، با مجموع احادیث آنها گردآوری شده است. از بخش هایی دیگر این مجموعه، که هنوز به چاپ نرسیده اند، یکی «الادباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی ادیبان سادات و نمونه اشعار آنها در طول تاریخ می پردازد. دیگری «الامراء و الحکام من آل ابی طالب» است، که به بررسی نسب ساداتی می پردازد که از حکام و امرای مملکت بوده اند. دیگری «الاعیان من آل ابی طالب» است، که به معرفی عالمان نسب شناس از سادات می پردازد. دیگری «النقباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی نقیب هایی از سادات می پردازد. دیگری «المزارات و المشاهد من آل ابی طالب» است، که اماکن و مقابر شخصیت های سادات را معرفی می کند. دیگری «الثائرون من آل ابی طالب» است، که به معرفی قیام کنندگان از سادات در طول تاریخ می پردازد و بخش های دیگر نیز در این مجموعه «موسوعه النسبیه» هستند، که در حدود چهل مجلد، آماده چاپ و نشر می باشند. البته کتاب دیگری از این جانب با عنوان «الکواکب المشرقه» در سه جلد چاپ و منتشر شده، که در مقام نسب شناسی نیست و تنها به تاریخ سادات و شرح حال آنها می پردازد.
نويسنده: خادم 1 | ۱۳۹۱/۰۲/۰۴ |
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
افق حوزه - 13 آبان 1388 - شماره 246 - در گفت وگو با مسئول پژوهشکده انساب بررسی شد:علم انساب در گذر تاریخ
کلمات کلیدی ماشینی : سادات، نسب، صلی الله علیه وآله، صلی الله علیه وآله و، علم نسب، امام، نسب سادات، پیامبر گرامی اسلام،
حجةالاسلام والمسلمین سیدمهدی رجایی، مسئول پژوهشکده انساب سادات در مصاحبه با افق حوزه، ضمن تعریف علم انساب به تبیین و تشریح برنامه ها و فعالیت های این پژوهشکده پرداخت. متن این گفت وگو در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند می گردد.
ضمن تعریف علم انساب، پیرامون جایگاه نسب شناسی سادات در سیره و روایات حضرات معصومین علیهم السلام توضیح دهید؟
به طور کلی، موضوع علم انساب از تعیین نسب مردم و روش های بررسی و تحقیق آن سخن می گوید و غرض آن، پیش گیری از خطا در تعیین نسب اشخاص است و چون علم انساب، مبنای شرعی، عرفی و اجتماعی بعضی از مسایل مهم می باشد، لذا از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام روایات متعدد و سفارشات بسیاری در مورد اهمیت پرداختن به علم نسب شناسی وجود دارد که من به چند روایت اشاره می کنم؛ رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله می فرمایند: «تعلموا من انسابکم ما تصلون ارحامکم». پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله در این روایت به فراگیری نسب شناسی تأکید می فرمایند و آن را منشأ صله ارحام می دانند. و هم چنین پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در روایت دیگری نیز می فرمایند: در این روایت نیز پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله بر لزوم فراگیری نسب شناسی سفارش می فرمایند و صله رحم را مبتنی بر یادگیری این علم می دانند و بیان می فرمایند: «صله رحم مایه محبت در خاندان ها می شود، ثروت انسان را فراوان می کند و موجب طول عمر می شود». شیخ طوسی هم در کتاب «امالی» به اسناد خود از امام رضا علیه السلام از پدران معصوم خود از رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله روایت نموده که آن حضرت فرمودند: «کل نسب و صهر منقطع یوم القیامة سترا من اللّه علیه الانسبی و سببی»؛ یعنی تمام نسل ها تا دامنه قیامت قطع می شوند، مگر نسل پربرکت ایشان تا روز قیامت ماندگار است؛ و لذا ما می بینیم روزبه روز، نسل مبارک آن حضرات فراوان تر و مقصود خداوند از آیه: «انا اعطیناک الکوثر» آشکارتر می شود. در اهمیت نسب شناسی، با مراجعه به سیره ائمه اطهار علیهم السلام می بینیم، که حضرت علی علیه السلام پس از شهادت همسر گرامی شان، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها، در انتخاب همسر، به برادرشان عقیل، که از نسب شناسان زمان خود بوده، می فرمایند: همسری برای من انتخاب کن که از خاندان های شریف و از شجاعان عرب باشند و عقیل پس از بررسی های لازم، بانوی مجلله و مکرمه، یعنی حضرت ام البنین سلام اللّه علیها را پیشنهاد می دهد و از همین خانم، فرزند بزرگواری مانند حضرت ابوالفضل العباس سلام اللّه علیه و برادران گرامیشان به دنیا آمدند. از سوی دیگر، خداوند در آیه شریفه: قل لاأسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی، به مؤدت اهل بیت پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله سفارش نموده که مؤدت به این خاندان، مستلزم شناخت آنها و شناخت این خاندان نیز آشنایی با علم انساب را لازم دارد.
سیر تاریخی پیدایش و تطور علم انساب از صدر اسلام تاکنون را بیان بفرمایید.
قبل از پیامبر گرامی اسلام صلی اللّه علیه وآله، نسب شناسی در میان اعراب برای شناخت قبایل رایج بود، ولی در زمان صدر اسلام و پس از آن، با افزایش ذریه پیامبر صلی اللّه علیه وآله و اهمیت ویژه این خاندان، نسب شناسی خانواده پیامبر صلی اللّه علیه وآله از اهمیت خاصی برخوردار شد. اولین کسی که در علم انساب سادات، کتاب نوشت، یحیی نسابه، فرزند حسن بن جعفر بن عبیداللّه اعرج ابن حسین اصغرابن امام زین العابدین علیه السلام بود که سلسله خاندان اهل بیت علیهم السلام از آغاز تا زمان خود را ثبت کرد.
ذریه سادات حسنی، از نوادگان کدام امام بزرگوار می باشند؟
ذریه سادات حسنی از دو فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام، یعنی حسن بن حسن )حسن مثنی( و زید بن حسن هستند. حسن مثنی، داماد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند که از همسرش )حضرت فاطمه بنت حسین( سه فرزند به نام های: عبداللّه محض، ابراهیم غمر و حسن مثلث داشته از اینها دارای نسل می باشند و هم چنین از دو فرزند دیگرش به نام های داوود و جعفر نیز نسل دارد. زیدبن حسن، که فرزند دوم امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد. از طریق یکی از فرزندانش به نام حسن امیر ادامه نسل یافت و نسل حسن امیر نیز از طریق شش فرزندش به نام های: قاسم، علی، اسماعیل، ابراهیم، اسحاق و زید تداوم یافت که از هر کدام از این شش فرزند، نسل های فراوان به وجود آمده است. به موازات سادات حسنی، سادات حسینی قرار دارند که به طور کامل از نسل حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشند. امام زین العابدین علیه السلام شش فرزند به نام های: «زید، عبداللّه باهر، عمراشرف، حسین اصغر، علی اصغر و محمدباقر» داشته که اکنون از این شش فرزند بزرگوار، نسل های گسترش یافته ای وجود دارند؛ زید شهید، که از سه فرزندش به نام های: «حسین، عیسی و محمد» نسل های فراوانی دارد؛ عبداللّه باهر برادر تنی امام محمد باقر علیه السلام است؛ حسین اصغر که از دو فرزندنش به نام های «عبیداللّه اعرج و حسن»، نسل های بسیار فراوانی دارد. نسل امام محمدباقر علیه السلام نیز کلیه سادات «صادقی، موسوی، رضوی و نقوی» می باشند. در مراحلی از تاریخ شاهدیم که سادات بر ضد حکومت های وقت قیام می کنند؛ برای مثال، در زمان منصور دوانقی عباسی، سادات حسنی هم چون محمد نفس زکیه )فرزند عبداللّه محض( در مدینه و برادرش ابراهیم باخمرا در بصره قیام می کنند که بعضی از این قیام ها به شکست منجر می شود و در نتیجه، رهبران این قیام به سرزمین های دیگر رفته و در آن سرزمین ها سلسله ای را تشکیل می دهند؛ مثلا ادریس بن عبداللّه محض، پس از شکست قیام حسین شهید فخ به مغرب می رود و در آن جا سلسله حکومت ادراسه را تشکیل می دهد و نسل فراوانی در آن سرزمین از همین ادریس به وجود می آید و برادر دیگرش، یحیی به دیلم و طبرستان می رود و در شمال ایران ذریه سادات را مستقر می سازد که امروزه نسل فراوانی از سادات، در آن سرزمین می باشد. در اوایل غیبت صغری، طبق توافقاتی که میان حکام وقت و بزرگان سادات شد، امتیازی به سادات داده شد که به تأسیس دارالنقابه ها انجامید. در این دارالنقابه ها، نقیب النقابی از طرف حکومت مرکزی تعین می شد که او برای هر شهر نقیبی مشخص می کرد. در این دارالنقابه ها، پرونده های خاصی برای سادات با عنوان «جریده» ثبت می شد. این دارانقابه ها که تا اواسط دوره حکومت صفویه وجود داشت، بهترین جا برای حفظ انساب سادات بود، اما متأسفانه این دارالنقابه ها از اواسط دوران صفویه برچیده شد و خلل بزرگی در انساب سادات به وجود آمد و پس از آن، مرکز خاصی برای ضبط و حفظ نسل سادات و کیان آنها وجود نداشت، هر چند این دارالنقابه ها در برخی از کشورهای اسلامی وجود دارد. علمای بزرگ نسب شناسی در هر زمانی برای حفظ سلسله سادات از گزند حوادث، اقدام به تألیف کتب انساب نمودند که هم اکنون مقداری از این کتاب ها در دسترس می باشند.
پیرامون خدمات نسابه های معروف هم چون آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره در بازسازی و احیای این دانش هم توضیحاتی را بیان کنید.
علما در طول تاریخ با تلاش خستگی ناپذیری که انجام داده اند، بانی اقدامات مهمی برای سادات شده اند و با زحمات فراوانی که کشیده اند، این علم را در طول تاریخ از صدر اسلام تاکنون بازسازی کرده و از آن پاسداری نموده اند و کتاب های فراوانی هم در این زمینه تألیف کرده و با تشکیل مراکزی درصدد حفظ سلسله نسب سادات برآمده اند، و اگر اکنون می بینید که اکثر سادات، شرح حال کاملی از نسب خود دارند، مدیون همین تلاش های علماست. مرحوم آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی قدس سره هم، که سال ها در خدمت ایشان بودم، مقام ویژه ای در این زمینه داشتند؛ ایشان این علم را بازسازی و احیا نمودند، کتاب های خطی فراوان و ارزش مندی در این باره از کشورهای مختلف جهان جمع آوری و برای استفاده همگان، اکثر آنها را چاپ و منتشر کردند. ایشان همین طور کتاب های ارزش مندی مانند «مشجرات ال الرسول» را با قلم خودشان نوشتند و تعلیقات فراوانی هم بر کتاب «عمدةالطالب» زده اند، که اکنون در پنج جلد آماده چاپ می باشد و در واقع با جمع آوری مهم ترین مصادر و منابع نسب شناسی که حدود چهل جلد آن فعلا به چاپ رسیده، حیاتی دوباره به این علم بخشیدند.
علم نسب شناسی چه ارتباطی با علم فقه دارد؟
فقه اسلامی برای سادات، احکام ویژه ای دارد؛ برای مثال، در فقه داریم که صدقات واجب )مانند زکات فطره( غیر سیدها بر سادات حرام است و لذا حضرت زینب سلام اللّه علیها در هنگام ورود به شهر کوفه، وقتی دیدند که خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام، مورد ترحم کوفیان قرار گرفته اند و کوفیان به کودکان آنها خرما و... می دهند، آن چیزها را از دست آنها گرفتند و به کوفیان برگرداندند و فرمودند: «الصدقة علینا محرمة». در مسئله عادت زنانه نیز که فقهای عظام فرموده اند: زن قرشیه )یعنی سیده( تا شصت سال عادت ماهانه حساب می کند، ولی زن غیرقریشه )یعنی غیرسیده( تا پنجاه سال عادت ماهانه حساب می کند، شناختن سادات و جایگاه علم نسب شناسی آشکار می گردد؛ هر چند این دو مسئله مورد اختلاف فقها بوده و جای بحث دارد. هم چنین در مسئله سیادت از طرف مادر هم که بین سیدمرتضی و سایر فقها اختلاف است، مشهور فقها گفته اند: سید بر کسی اطلاق می شود که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام منتهی گردد، ولی کسی که فقط از طرف مادر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام برسد، سید معنوی است و احکام فقهی سیادت بر او اجرا نمی شود.
نسب شناسی چه رابطه ای با بازشناسی و بازیابی جایگاه اجتماعی سادات دارد؟
از آنجا که سادات از زمان پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام، طبق دستورات ایشان از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، ضرورت داشت که در جامعه هم از دیگران تشخیص داده شوند و این موارد نیازمند علم نسب شناسی بود. البته ضرورت تمییز سادات در جامعه، سابقه تاریخی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنم:
1 پوشیدن عمامه سیاه برای عالمان سید و پوشیدن شال سبز برای عوامان آنها؛ چنان چه در روایات داریم که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله در روز عیدغدیر، عمامه سیاه بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشته اند و هم چنین در روایات آمده است: هنگامی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله حضرت علی علیه السلام را به غزوات و جنگ ها می فرستادند، عمامه سیاه بر سر مبارک آن حضرت می گذاشتند.
2 وجوب احترام به سادات و اکرام آنها که اکرام و تعظیم سادات، در واقع اکرام و تعظیم پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله و خاندان عصمت علیهم السلام است.
3 قیام )بلندشدن( برای سادات در مجالس، چنان چه از پیامبر صلی اللّه علیه وآله روایت شده: «لایقوم احد لاحد الا للحسن و الحسین و ذریتها.»
4 برگزاری مراسم عیدغدیر، که کلیه طبقات و اقشار مردم در چنین روزی به خانه سادات می روند و نسبت به سادات، ابراز محبت و خرسندی می کنند. نسبت به جایگاه اجتماعی سادات، موارد فراوانی وجود دارد، که به همین چند مورد بسنده می کنم.
نسب شناسان در مواجهه با انواع گوناگون اسناد دال بر سیادت سادات، از چه اصطلاحات خاصی استفاده می کنند؟
هر علمی دارای اصطلاحات خاص خود است، علمای نسب شناسی هم اصطلاحات خاصی را در این علم به کار برده اند، که به چند نمونه آن اشاره می کنم:
1 صحیح النسب؛ به سلسله نسبی می گویند که به شهادت شهود و بینه شرعیه، شبهه ای در اتصالشان به یکی از ائمه اطهار علیهم السلام وجود ندارد.
2 مقبول النسب؛ به گروهی گفته می شود که نسب شان برای بعضی از نسابه ها، بر اساس قرائن و شواهدی مقبول واقع شده است، ولی ممکن است برای دیگر نسب شناسان مورد قبول نباشد.
3 مردودالنسب؛ به گروهی اطلاق می شود که نسب آنها طبق قواعد و ضوابط علم نسب شناسی، مردود می باشد.
4 مشهورالنسب؛ به گروهی گفته می شود که نسب آنها با ضوابط علم انساب، سازگاری ندارد، اما سیادت آنها طبق شهرتی که دارند صحیح است.
5 فی صح؛ این اصطلاح را در جایی استفاده می کنند که نسب شخص، مجمل و مبهم باشد؛ یعنی هم احتمال دارد نسل داشته باشد و هم احتمال دارد نسل نداشته باشد.
6 اعقب؛ این اصطلاح در جایی ذکر می شود که طرف دارای عقب و نسل باشد.
7 فی نسب القطع؛ یعنی طرف دارای نسل بوده، اما به مرور زمان، نسل وی منقطع گردیده است. گفتنی است، علمای نسب شناس، رساله هایی در اصطلاحات این علم نوشته اند که بعضی از آنها به چاپ رسیده و در دسترس می باشند.
نسب شناسان با چه شیوه هایی کار می کنند؟
از زمانی که نسب شناسی پا گرفت، نسب شناسان به روش های مختلفی عمل می کردند؛ بعضی نسابه ها با سفر به اماکن مختلف و برخورد با خاندان سادات، در صدد جمع آوری انساب آنها می شدند، بعضی هم در محدوده جغرافیایی خودشان به جمع آوری و مطالعه انساب قناعت می کردند، بعضی ها نیز با استفاده از آثار دیگران، به تدوین علم الانساب می پرداختند، بعضی دیگر از نسب شناسان هم با تأسیس مرکزی، هم چون دارالنقابه به جمع آوری و تدوین انساب سادات می پرداختند و بعضی ها با استفاده از منابع حدیثی، رجالی، تاریخ و تراجم، انساب سادات را استخراج و تدوین می نمودند و هر نسابه، شیوه خاصی را ابداع می نموده و بدان عمل می کرده است. در هر کشوری هم طبق شیوه خودشان عمل می کردند و روشی که در بعضی بلاد عمل می شد، با شیوه های دیگر تفاوت داشت و این اختلاف در روش ها باعث شده که ما به قالب ریزی یک شیوه همگانی دست بزنیم. برای همین نیز در مجموعه ای به نام «الموسوعةالنسبیه»، سعی کردیم نظر نهایی هر نسب شناس را مدنظر قرار دهیم و همه آنها را در یک جا گردآوری کنیم، تا مجموعه این روش ها برای همه نسب شناسان قابل استفاده شود.
در اصطلاح به چه کسانی امامزاده می گویند؟
در لغت، به فرزندان بلافصل ائمه معصومین علیهم السلام اطلاق می شود و در اصطلاح و عرف، به هر سیدی که از نسل یکی از ائمه اطهار علیهم السلام باشد اطلاق می گردد، اما مجاز نیستیم هر سیدی که از دنیا رفت، قبرش را به عنوان امامزاده قرار دهیم، بلکه آن دسته از سادات را می توانیم امامزاده بدانیم که در زمان حیاتشان، از جایگاه اجتماعی، اخلاقی و معنوی والایی برخوردار بودند. ما می بینیم بعضی از امامزادگان، مورد عنایت بسیار خاص اهل بیت علیهم السلام قرار داشته اند؛ مثلا حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها، فرزند بلافصل حضرت امام موسی کاظم علیه السلام یکی از اینها می باشد که برادر گرامی شان، حضرت امام رضا علیه السلام در مورد ایشان می فرمایند: هر کسی که «عارفا به حقه»، مقبره او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. یا حضرت امام هادی علیه السلام در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی که با چند فاصله به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد می فرمایند: «هر کس قبر او را زیارت کند، مانند آن است که به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است». امامزاده هایی در ایران و دیگر کشورها وجود دارند که از اعتبار شایانی برخوردار می باشند. مانند امامزاده احمد بن موسی الکاظم علیه السلام )معروف به شاه چراغ( در شیراز، امامزاده علی بن محمدباقر علیه السلام در اردهال کاشان و دیگر امامزاده هایی که قدمت تاریخی دارند و سالیان سال، مرکزی برای برگزاری مراسم دینی و توسلات معنوی مردم بوده اند، مورد تأیید هستند، هر چند شجره نامه معتبری نداشته باشند. البته متأسفانه قریب به نوددرصد این امامزادگان، در عین آن که مورد تأیید و احترام می باشند، به علل گوناگون فاقد شجره نامه اند و تهیه شجرنامه برای آنها غیرممکن می باشد. رخداد تأسف بار دیگری که در همین اواخر به وجود آمده، این است که اشخاص غیروارد، با همکاری بعضی از مراکز، اقدام به تهیه شجره نامه های جعلی و غیرواقعی برای این امامزادگان نموده اند که به هیچ عنوان مورد تأیید نمی باشند و به صورت ناآگاهانه، سبب بسیاری از مشکلات و زیر سؤال رفتن اصل این امامزاده ها می شوند؛ لذا من در همین جا از مسئولان ذی ربط درخواست می کنم، به این امر مهم اهتمام خاصی بورزند و نظارت صحیحی بر روند شناسایی و معرفی واقعی این اماکن داشته باشند.
روش های احراز سیادت چگونه است؟
چنان چه پیش از این عرض کردم، در اصطلاح شرع و ضوابط علم انساب، سید به کسی می گویند که از طرف پدر به یکی از ائمه معصومین علیهم السلام برسد. برای احراز این سیادت، سه راه شرعی و معتبر داریم که این گونه اند:
1 اشتهار )صدها ساله( یک خاندان به سیادت، به گونه ای که همه اهل محل، این خاندان را از دیرزمان به سیادت بشناسند و به سیادتشان اعتراف کنند؛
2 شهادت دو عادل آگاه، که در اصطلاح آن را بینه شرعی می گویند؛ یعنی چنان چه دو نفر عادل، مورد اعتماد و آگاه به مسایل نسب شناسی به سیادت کسی شهادت دهند، شرعا مورد قبول است.
3 وجود اسناد و مدارک بسیار معتبر در خاندان، که بر سیادت این خاندان دلالت کنند و این اسناد عبارت اند از: الف: شجره نامه معتبر که به تأیید علمای نسب شناس رسیده باشد؛ ب: اسناد سیادت که در قدیم سراغ بزرگ محل، کدخدای محل و آقای محل می رفتند و آن شخص هم از روی شناختی که با این خاندان داشت، سندی مبنی بر سیادت این خاندان می نوشت و به آنها می داد؛ ج: وجود وقف نامه ها و امثال این گونه اسناد معتبر، که سیادت این خاندان در آنها قید شده باشد. بنابراین، با این سه شیوه، سیادت یک خاندان ثابت می شود و هیچ راه دیگری، برای اثبات سیادت، شرعیت ندارد.
برخی از منابع نسب شناسی را جهت استفاده خوانندگان معرفی نمایید.
منابع اساسی هر علمی، مهم ترین منبع شناخت آن علم اند و در علم انساب هم منابع مهمی داریم که اصول این علم را معرفی می کنند، که ما نیز شجره نامه های عرضه شده را بر اساس همین منابع ارزش گذاری می کنیم. از کتاب هایی که در این زمینه بسیار مورد توجه هستند و از جامعیت بالایی برخوردارند، یکی کتاب «عمدةالطالب» تألیف علامه نسابه ابن عنبه داوودی است. دیگری کتاب «الفخری» تألیف قاضی ازورقانی، «الشجرةالمبارکه» تألیف فخررازی، «لباب الانساب» تألیف بیهقی، «الاCصیلی» تألیف ابن طقطقی، «سراج الانساب» تألیف ابن کیاگیلانی و ده ها کتاب دیگر که به وسیله این جانب تحقیق و نشر یافته اند. البته منابع دیگری، هم چون کتاب «المجدی» و «تهذیب الانساب» عبیدلی و غیره چاپ و منتشر شده اند که مجموع این آثار در حدود چهل عنوان می شوند و برای اولین بار توسط کتابخانه مرحوم آیةالله العظمی مرعشی نجفی قدس سره چاپ و منتشر شده اند. ما هم در نظر داریم، مجموع این کتاب ها را در قالبی نو و در مجموعه ای به نام «الموسوعةالنسبیه» گردآوری کنیم، که چند جلدی از آن نیز به چاپ رسیده است.
در مورد مجموعه «الموسوعة النسبیه» توضیحات بیشتری بفرمایید.
این مجموعه از چند بخش تشکیل شده که بخش اول آن با عنوان «المعقبون من آل ابی طالب» در سه جلد به چاپ رسیده است. جلد اول )از بخش اول( در مورد امام حسن علیه السلام است و جلد دوم و سوم هم در مورد نسل امام حسین علیه السلام می باشند. بخش دوم این مجموعه، «المحدثون من آل ابی طالب» است که این بخش نیز در سه جلد تألیف شده و به چاپ رسیده است و در آن، نسب هر محدث سیدی از زمان ائمه اطهار علیهم السلام تا به امروز، با مجموع احادیث آنها گردآوری شده است. از بخش هایی دیگر این مجموعه، که هنوز به چاپ نرسیده اند، یکی «الادباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی ادیبان سادات و نمونه اشعار آنها در طول تاریخ می پردازد. دیگری «الامراء و الحکام من آل ابی طالب» است، که به بررسی نسب ساداتی می پردازد که از حکام و امرای مملکت بوده اند. دیگری «الاعیان من آل ابی طالب» است، که به معرفی عالمان نسب شناس از سادات می پردازد. دیگری «النقباء من آل ابی طالب» است، که به معرفی نقیب هایی از سادات می پردازد. دیگری «المزارات و المشاهد من آل ابی طالب» است، که اماکن و مقابر شخصیت های سادات را معرفی می کند. دیگری «الثائرون من آل ابی طالب» است، که به معرفی قیام کنندگان از سادات در طول تاریخ می پردازد و بخش های دیگر نیز در این مجموعه «موسوعةالنسبیه» هستند، که در حدود چهل مجلد، آماده چاپ و نشر می باشند. البته کتاب دیگری از این جانب با عنوان «الکواکب المشرقة» در سه جلد چاپ و منتشر شده، که در مقام نسب شناسی نیست و تنها به تاریخ سادات و شرح حال آنها می پردازد
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: جمعه 11 / 6 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , قم, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
چگونه میتوان برنامه در حال پخش تلویزیون را روی کامپیوتر ذخیره کرد؟
هپگ اچ دی پی وی آر Hauppauge HD PVR به شما این امکان را می دهد تا برنامه های زنده را روی کامپیوتر ذخیره کنید تا بتوان مجدداً آنها را ببینید و یا این ویدیوها را به موبایل یا وسیله همراهتان انتقال دهید.
قبلاً استفاده از دی وی آرها یا همان دستگاههای ضبط دیجیتال به شما این امکان را می داد تا بتوانید برنامه های تلویزیون را آن گونه که علاقه دارید و با زمان بندی خودتان تماشا کنید. بعد از گذشت آن دوران من فکر کردم که باید بتوان این برنامه ها را روی کامپیوتر ذخیره کرد. البته هنوز تلویزیون های کابلی این قابلیت را ندارند، اما با استفاده از راه حلی که من در اینجا پیشنهاد می کنم، می توان برنامه های زنده تلویزیونی را به کامپیوتر انتقال داد و از آن استفاده کرد. چطوری؟ با ضبط کننده ویدیویی اچ دی هپگ Hauppauge HD Personal Video Recorder.

شاید تا به حال این گجت را ندیده باشید اما بسیاری از بازی خورها و عاشقان دیدن فایل های ویدیویی سال هاست برنامه های زنده تلویزیونی را از طریق آن روی کامپیوتر ذخیره می کنند. به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام، از این وسیله می توان برای دیجیتالی کردن کاست های ویدیویی وی اچ اس و ضبط بازی های ایکس باکس و پلی استیشن 3 هم استفاده کرد. این یعنی عدم نیاز به پرداخت ماهیانه پول و نمایش بدون مکث و با کیفیت خوب برنامه ها.

هپگ چندین مدل مختلف از این ضبط کننده ها به بازار عرضه کرده است اما مدلی که ما به شما معرفی می کنیم قابلیت ضبط با کیفیت 720p و 1080i را دارد. برای استفاده از این وسیله سه مرحله زیر را انجام دهید:
1 – نصب سخت افزاری
اول HD PVR را به پریز برق متصل کنید. سپس کابل های کامپوننت صوت و تصویر را از قسمت خروجی جعبه تلویزیون کابلی به ورودی هپگ اچ دی پی وی آر متصل کنید. در آخر هم کابل یو اس بی را از دستگاه به کامپیوتر متصل کنید. بعد از آن درایور و برنامه Total Media Extreme را از سی دی همراه دستگاه روی کامپیوتر نصب کنید. لطفاً توجه کنید که سی دی همراه این دستگاه فقط قابل نصب روی سیستم عامل ویندوز می باشد. برای داشتن سی دی مخصوص سیستم عامل مک باید بصورت جداگانه آن را خریداری کنید.
2 – انجام تنظیمات نرم افزاری
بعد از نصب برنامه و کابل های مورد نظر می توان ضبط برنامه ها را شروع کرد. تمام برنامه ها با استفاده از Total Media Extreme انجام می شود و فایل ها در مکانی که شما انتخاب کرده اید ذخیره خواهد شد. لطفاً قبل از شروع ضبط این تنظیمات را انجام دهید:
– ورودی ویدیو: YPrPb
– ورودی صدا: S/PDIF
– حالت صدای کامپیوتر: استریو دوکاناله
– تنظیمات فرمت ضبط: روی گزینه Format Setting کلیک کنید و بیت ریت ضبط را مشاهده کنید. این تنظیمات می تواند کیفیت ضبط را مشخص کند. هرچه بیت ریت کمتر باشد کیفیت ویدیو کمتر خواهد بود، اما هرچه بیت ریت ضبط بالاتر باشد، کیفیت تصاویر ضبط شده بهتر خواهد بود.
– نوع فرمت: در اینجا شما می توانید سه فرمت را انتخاب کنید: MTS، TS و یا MP4. اگر می خواهید ویدیوهای ضبط شده را روی دیسک های بلوری ضبط کنید، فرمت TS را انتخاب کنید در غیر اینصورت MP4 بهترین انتخاب شما خواهد بود.
3 – ضبط کردن: اینجا مرحله آخر است. در پایین نرم افزار توتال میدیا اکستریم، گزینه ای را خواهید دید که روی آن نوشته شده “ذخیره در…”. از این گزینه برای انتخاب مقصد قرار گرفتن فایل ضبط شده در کامپیوتر خود استفاده کنید. بالای آن گزینه هم دکمه Capture یعنی همان ضبط و Capture Duration قرار دارد. از این گزینه برای تعیین کردن یک زمان مشخص برای ضبط استفاده کنید.
در آخر هم برای شروع ضبط روی گزینه Capture بزنید.
اگر ضبط برنامه ها برای شما یک سرگرمی است، حتماً یک هارد اکسترنال هم برای آن خریداری کنید تا با کمبود فضا مواجه نشوید.
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: دو شنبه 17 / 5 / 1394برچسب:رودزرد , هفتکل , میرسالار , دهدشت , رامهرمز , اهواز , باغملک , ایذه , ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
من سید حسین میرسالاری هستم 4 سال است که تکواندو کار میکنم و دارای کمربند مشکی هستم
|
نویسنده:
׀ تاریخ: 24 / 1 / 1394برچسب:رودررو, حسین,هفتکل, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
به مناسبت برگزاری کنگره امامزاده میرسالار(ع)

مقدمه ای کوتاه بر علل و عوامل هجرت امامزادگان به ایران.
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری) تاریخ : پنج شنبه 11 / 6 ادامه مطلب در صفحه بعد
ادامه مطلب |
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: پنج شنبه 20 / 6 / 1393برچسب:کهگیلوله و میرسالار , رودزرد , هفتکل , باغملک , رامهرمز , خدیجه , دیشموک , لیکک , خوزستان , ایزه ,کربلایی قاسم علی , بردخیمه , پگین , ابوالفارس, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
یک نظر
|
.gif)
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
4 نظر
|
رودزرد سادات فصل درو شالی ( شلتوک ) درشالیزار چم باغ مرحوم سید علی نجات داس در دست راست

|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|


مسابقه کشتی

نتیجه : مساوی به نفع هردو کشتی گیر نوجوان
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , خدیجه , کربلایی قاسم علی , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
مرحوم سید محمد رفیع رفیعی

از سمت راست : سید کریم رفیعی ، سید محمد رفیعی ، سید مهدی رفیعی

|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
سید حسین اسوه ، امامزاده میرسالار تنگ فارتک (فارق)


|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: پنج شنبه 14 / 9 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
3 نظر
|
یکمین سالگرد پرواز ملکوتی سید غلامرضا موسوی راد را به همه سادات میرسالاری بخصوص فرزندان و نوادگان سید امین فرزند سید رضا بزرگ را از طرف خود و سایر بستگان تسلیت عرض می نمایم . بقای عمر با عزت و عاقبت بخیر برای بازماندگان سید بزرگوار از خداون متعال خواهانم . سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری )

|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: جمعه 13 / 9 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , کربلایی قاسم علی , خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
یک نظر
|
مرحوم سید فرج الله علیزاده موسوی از نوادگان سید عزیز ساکن رودزرد سادات ( سادات میرسالاری ) ،


رودزرد سادات وسطی منزل مرحوم سید فرج الله علیزاده موسوی ، بعد از آب گیری سد جره
ادامه مطلب |
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: سه شنبه 26 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
4 نظر
|
http://hamaseh.erfan.ir 1389/12/28
کد مطلب : 29687
فرزندان امام حسین(ع)
به قولى چهار پسر و دو دختر و به قولى شش پسر و سه دختر و به و قول صحيح تر شش پسر و چهار دختر:
1- على اكبر عليه السلام كه در كربلا با آن حضرت شهيد شد از حضرت ليلا عليهاالسلام بنت عروة داشت .
2- على اوسط ملقب به امام زين العابدين عليه السلام كه از شاه زنان بود و به قولى مادرش ام ولد بود.
3- على اصغر عليه السلام كه در شير خوارگى در كربلا تير بر حلقش آمد شهيد شد مادرش رباب است .
4- محمد، احوالش معلوم نيست .
5- جعفر جعفر كه مادرش قضاعيه و در حيات آن حضرت وفات كرد.
6- عبدالله كه آن هم در كربلا شهيد شد.
7- سكينه ، مادرش رباب بنت امرو القيس .
8- فاطمه مادرش ام اسحاق بوده است .
9- زينب مادرش معلوم نيست و يك دختر ديگر معلوم نيست .جنات الخلود، ص 23.
تبیان
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
کد خبر: 253205
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۲۴ -
۱۷:۵۳
0 16 0 نظر
به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛
«باب الصغیر» مقبرهای در دمشق که طبق برخی روایات، محل دفن سرهای 17 تن از شهدای کربلا و یاران با وفای حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
بابالصغیر به معنای «درب کوچک» ، مقبرهای است در دمشق که گویند سر مطهر حضرت «ابا الفضل العباس» و «علی اکبر» علیهما السلام و «حبیب بن مظاهر» از یاران باوفای امام حسین (ع) در آنجا مدفون است. طبق برخی روایات بعضی هم گفتهاند که مدفن 17 سر از سرهای شهدای کربلاست. ضریحی بر آن ساختهاند و نام تعدادی از شهدای کربلا بر آن نقش بسته است. برخی نیز قبر «عبدالله بن جعفر» همسر حضرت زینب کبری(س) را هم آنجا میدانند.
«سید محسن امین» در صفحه 627 از جلد یک کتاب «اعیان الشیعه»، صفحه دفن سرهای آن سه بزرگوار را در آن محل پذیرفتنی میداند و میگوید: چون سرها را به شام برده، این طرف و آن طرف گرداندند و هدف یزید که اظهار پیروزی و نیز خوار کردن صاحبان آنها بود، چون این کار انجام شد، طبیعی است که همان جا دفن شده باشد و محلش محافظت شود.
در این مقبره همچنین ضریحی به نام «جنة الغرباء» وجود دارد که در آن نیز سر تعدادی از شهدایی که در روز عاشورا با امام حسین (ع) شهید شدهاند، مدفون شده است.
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|


کد خبر: 253083
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۲۳ - ۲۲:۲۸
5 25 27 نظر
به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛
دهم محرم سال 61 هجری، حادثه عظیم قیام عاشورا، شهادت حسین بن علی علیهالسلام و هفتاد و دو تن از یاران باوفای ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله(ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمهتمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کرد.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا(ص) دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند در جبهه مقابل حق، ایستادند و سرنوشتی ذلتبار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند.
با استناد به دانشنامه 14 جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلیترین دشمنان کاروان حسینی(ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه میشود:
نام |
نقش وی در کربلا |
سرانجام و چگونگی مرگ |
شمر بن ذیالجوشن |
نقشآفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش |
دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ |
محمد بن اشعث بن قیس |
نقشآفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند |
روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد |
عبید الله بن زیاد |
در حادثه کربلا، همه جنایتها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت |
چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد |
یزید بن معاویه |
چوب زدن بر دندانهای مبارک امام حسین(ع) |
هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد |
سنان بن انس |
نقش مؤثری در کشتن اباعبدالله الحسین(ع) داشت |
زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت |
عمر بن سعد |
مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت |
به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد |
حرملة بن کاهل |
پرتاب تیر بر گلوی علیاصغر(ع) |
مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند |
حصین بن نُمیر |
فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین(ع) |
ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد |
مالک بن نُسیر کِندی |
فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا(ع) |
قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند |
زرعه دامی |
از قاتلان امام(ع) |
هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه میزد و میگفت به من آب دهید |
محمد بن اشعث |
هتک حرمت امام حسین(ع) |
توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد |
عبدالله بن حَوزه |
تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله(ع) |
قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت |
شبث بن ربعی |
با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد |
ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر رانهایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند |
ابحر بن کعب |
برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان |
ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشمهایش را از حدقه درآورد |
شرحبیل |
از پشت بر صورت امام حسین(ع) زد |
مختار او را با آتش سوزاند |
عمروبن حجاج |
در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود |
به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد |
احبش بن مرثد(اخنس) |
با اسب بر بدن مبارک امام حسین(ع) تاخت و عمامه حضرت را به غارت برد |
پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد |
عبدالله بن ابی حُصین |
آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بیشرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعهای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری |
به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب مینوشید تشنگیاش برطرف نمیشد تا اینکه هلاک شد |
بَجدل بن سُلیم |
انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید |
مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد |
اسحاق بن حَیوه حضرمی |
داوطلبانه بر پیکر امام حسین(ع) تاخت و پیراهن حضرت را به غارت برد |
با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید |
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|


کد خبر: 251846
تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۸/۱۹ - ۰۹:۰۵
0 3 1 نظر
به گزارش سرویس دینی جام نیوز؛
هر یک از روزهای دهه اول محرم به یک عنوان که غالبا نام شهدای کربلا است، مشهور گردیده و ستایشگران اهل بیت (ع) با ذکر مصائب صاحب نام آن روز به عنوان مقدمه، عزای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را اقامه می نمایند. بنا بر سنت روضه خوانی معمول، روزهای سوم تا ششم محرم ذاکران اهل بیت(ع)، با بیان اشعاری به ذکر مصائب یاران و اصحاب امام حسین(ع) می پردازند از جمله فرزندان حضرت زینب(س) که با وی به کربلا رهسپار شده در رکاب مولای خود ابا عبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدند.
مطابق گزارش شیخ مفید دو تن از فرزندان حضرت زینب(س) در کربلا همراه امام حسین(ع) بودند: عبد اللَّه بن جعفر (شوهر زینب) دو فرزند خود عون و محمد را نزد امام حسین(ع) فرستاد و نامهای نیز به وسیله آن دو براى آن حضرت فرستاد که در آن چنین نوشته بود: «اما بعد تو را به خدا قسم میدهم، زمانی مرا خواندى از این سفر برگرد؛ زیرا من از این راهى که بر آن میروى بر تو ترسناکم از اینکه هلاکت تو و پریشانى خاندانت در آن باشد، و اگر امروز تو از میان بروى روشنایى زمین خاموش خواهد شد؛ زیرا تو چراغ فروزان راه یافتگان و آرزو و امید مؤمنان هستى، و به راهى که میروى شتاب مکن تا من به دنبال این نامه خدمت شما برسم و السلام».
عبد اللَّه(این نامه را فرستاد و از آن سو) به نزد عمرو بن سعید (حاکم مکه) رفته از او درخواست کرد امان نامه براى امام حسین(ع) بفرستد و او را آرزومند سازد که از این راه باز گردد، عمرو بن سعید نامهای براى آن حضرت نوشت و در آن نامه او را امیدوار به نیکى و صله کرد و بر جانش امان داد، و آن نامه را به وسیله برادرش یحیى بن سعید فرستاد، پس یحیى و عبد اللَّه بن جعفر به آن حضرت رسیده و پس از آنکه پسران خود را فرستاده بود (خود نیز آمده) و نامه عمرو بن سعید را به او دادند و در بازگشت آن حضرت تلاش بسیار کردند،
سید الشهداء(ع) فرمود: «من رسول خدا(ص) را در خواب دیدم و مرا به آنچه به دنبال آن میروم دستور فرمود»، آن دو گفتند: آن خواب چه بوده؟ امام(ع) فرمود: «آن را براى کسى نگفته و نخواهم گفت تا خداى خویش را دیدار کنم»، پس همین که عبد اللَّه بن جعفر از بازگشت آن حضرت ناامید شد به دو فرزند خود عون و محمد دستور داد امام حسین(ع) را همراهی کنند و در رکابش شمشیر زنند، و خود با یحیى بن سعید به مکه بازگشت. و در نهایت این دو فرزند زینب و عبدالله بن جعفر در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل شدند.
عبدالله نه تنها با همراهی حضرت زینب(س) با امام حسین(ع) مخالف نبود که حتی فرزندان خود را نیز به کربلا فرستاد و آنها در رکاب امام(ع) شهید شدند. همچنین عبدالله در خانهاش مجلسی عزا برپا کرد و پسر عموهایش و مردم به دیدار و تسلیت او میآمدند. عبد الله رو به همنشینان خویش کرد و گفت: «خداى عزّ و جلّ-[را در هر مصیبتى] حتى بر شهادت حسین(ع) حمد و سپاس میگویم، اگر با دستهایم به حسین کمک و یارى نکردهام لااقل دو فرزندم با او مواسات و یارى نمودهاند.
به خدا سوگند، اگر نزدش حاضر بودم دوست میداشتم از او جدا نشوم تا در رکابش کشته شوم! به خدا چیزى که مرا وادار میکند از دو فرزندم دست کشیده، مصیبتشان را بر خود آسان سازم این است که آن دو در حال پایدارى و یارى برادر و عمو زادهام حسین، از دست رفتهاند».
در روز عاشورا زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد کرد و آنها را از گرد و غبار تمیز نمود و سرمه بر چشمانشان کشید و شمشیر به دستشان داد، و آنها را آماده شهادت ساخت، سپس آن دو را به حضور برادرش حسین (ع) آورد و اجازه خواست که آنها به میدان بروند.
امام نخست اجازه نمی داد، حتی فرمود: شاید همسرت عبدالله خشنود نباشد، زینب عرض کرد: چنین نیست، بلکه همسرم به خصوص به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. زینب (س) بیشتر اصرار کرد، سرانجام امام اجازه داد، زینب آن دو گل را به میدان فرستاده است». آن دو برادر به جنگ پرداختند، سرانجام محمد به شهادت رسید، عون کنار بدن گلگون محمد آمد و گفت: «برادرم شتاب مکن به زودی من نیز به تو میپیوندم».
محمد نیز جنگید تا به شهادت رسید، امام حسین (ع) پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت در حال که پاهایشان به زمین کشیده می شد آنها را به سوی خیمه آورد.
عجیب آنکه بانوان به استقبال جنازه های آنها آمدند، همیشه زینب (س) در پیشاپیش بانوان بود، ولی این بار زینب (س) دیده نمیشد، او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش بیفتد و بی تابی کند و از پاداشش کم بشود. و شاید از این رو که مبادا برادرش او را در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بی جواب بماند. حضرت زینب (س) در این هنگام بیرون نیامد، ولی برای علی اکبر(ع) در پیشاپیش بانوان به استقبال آمد.
|
نویسنده: سید حسینعلی علیزاده (میرسالاری)
׀ تاریخ: دو شنبه 25 / 8 / 1392برچسب:رودزرد , ایذه , روستای خدیجه , مامتین , رامهرمز , هفتکل , برد خیمه , باغملک , میرسالار , موسوی راد, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
نظر بدهید
|
صفحه قبل 1 2 4 5 ... 13 صفحه بعد
|
|